تقصیر تو نبود
این شناسه ها بودند که مرا تنها کردند!
آن روزها فقط من بودم و تو
تنها من و تو که نهایت می شدیم ما! ..
اما...
آنقدر دنیا حقیر شد که نسبت ها بیشتر شد
حرف از دیگری و دیگران به میان آمد
و این زبان نویسان بودند که اینبار نارو زدند!!!
شناسه ها زیاد شدند
ضمیرهایی آمدند از جنس غایب
من --------- -------- ما
تو ------------ --- شما
او -------------- ایشان
...
آغاز فتنه زمانی بود که او آمد
و توماند بین من واو
من------ تو ---- او
...
و این فاصله زیادتر شد :
من------------- تو--او
...
و تو رفتی با او!
تقصیر این زبان نویسان بود و بس.
او آمد
ما تجزیه شدیم
تو رفتی
من ماندم...
من ماندم و شعرهایی که هرگز برای تو سروده نشد...
__________________
-------------------------------
ای تو همیشه در میان
آمدمت که بنگرم
گریه امان نمی دهد 
|