نمایش پست تنها
  #235  
قدیمی 12-26-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


پنبه کسی را زدن



پنبه کسی را زدن عبارتی است که این روز ها کاربرد زیادی پیدا کرده است . معمولا سوسه آمدن برای کسی یا بدگویی کردن به قصد از بین بردن منافعی یا بدست آوردن منافعی را با این عبارت بیان می کنند.
همچنین این اصطلاح را برای کسی به کار می برند که آشکار شود چیزی در چنته ندارد و ادعاهایش توخالی بوده است.
ایرانیان در اعصار گذشته معنی عزا و ناله را نمی دانسته اند و در کنار تلاش و فعالیت پیوسته به نشاط و پایکوبی می پرداخته اند. می توان گفت به طور متوسط ایرانیان قدیم در سال نزدیک به پنجاه جشن داشته اند، در هر هفته یک جشن می گرفته اند.
در کنار نوروز در آغاز بهار، جشن تیرگان در آغاز تابستان، جشن مهرگان در آغاز پاییز، جشن بهمنگان در آغاز زمستان، جشن سده در پایان زمستان ، می توان ده ها جشن کوچک و بزرک دیگر را نیز از قبیل بلا گردانی، کوزه شکنی، اسفند دود کنی، به صحرا روی، تخم مرغ شکنی، شال اندازی، بخت گشایی، گره گشایی، گردو شکنی، عاطل و باطل، فالگوش، فال کوزه، جشن های پهلوانی، جشن های ورزشی و یا جشن مردگیران در پنج روز پایانی اسفند ماه که جشن سلطه و حکومت زنان بر شوهران شان بوده است نام برد.
( آیین های نوروزی، مرتضی هنزی، ص ۴٣).
یکی از مراسم جالب که در برخی از جشن ها اجرا می گردید نمایشی بود که در آن دلقکی لباس مضحکی به تن می کرد که درون و بیرون آن پر از گلوله های پنبه بود و او را به شکل پهلوانی تنومند و پرزور در می آورد.
در کنار این «پهلوان پنبه» ، حلاجی نیز که کمانی در دست داشت و در برابر تماشاگران به رقص و پایکوبی می پرداخت، در همان حال رقص کم کم «پهلوان پنبه» را با زدن کمان خود لخت و برهنه می کرد و این کار را تا هنگامی ادامه می داد که تمام پنبه های تن او بر باد می رفت و اندام واقعی و نحیف و استخوانی او نمودار می گردید (لغت نامه ی دهخدا).
این پهلوان که اکنون دیگر «پنبه اش را زده بودند» و چیز دیگری نداشت تا ابراز وجود کند، به ناچار در برابر شلیک خنده ی تماشاگران از صحنه خارج می گردید و نوبت را به پهلوانان واقعی می داد.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید