رفتـــــی
به روی من تو خندیدی و رفتی
مرا دیوانه سنجیدی و رفتی
تمام هستیم نیلوفری بود
تو هستی مرا چیدی و رفتی
دلم مانند یک جام پر از می
تو این می را ننوشیدی و رفتی
شبی با لهن گل ها شعر گفتم
غزل ها را نفهمیدی و رفتی
دو تای چشمهایم غرق خون بود
دو گوی خون رادیدی و رفتی
دل من خانه ی گلهای عشق است
کنار خانه روییدی و رفتـــــــــــی...
پدرام مجیدی