نمایش پست تنها
  #1303  
قدیمی 01-04-2011
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رفتـــــی

به روی من تو خندیدی و رفتی

مرا دیوانه سنجیدی و رفتی

تمام هستیم نیلوفری بود

تو هستی مرا چیدی و رفتی

دلم مانند یک جام پر از می

تو این می را ننوشیدی و رفتی

شبی با لهن گل ها شعر گفتم

غزل ها را نفهمیدی و رفتی

دو تای چشمهایم غرق خون بود

دو گوی خون رادیدی و رفتی

دل من خانه ی گلهای عشق است

کنار خانه روییدی و رفتـــــــــــی...

پدرام مجیدی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 01-04-2011 در ساعت 03:09 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید