نمایش پست تنها
  #365  
قدیمی 01-11-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


دست و پای کسی را در پوست گردو گذاشتن


داستان:
عبارت مثلی بالا درباره­ی کسی بکار می­رود که : «او را در تنگنای کاری یا مشکلی قرار دهند که خلاصی از آن مستلزم زحمت باشد.»
آدمی در زندگی روزمره بعضی مواقع دچار محظوراتی می­شود و بر اثر آن دست به کاری می­زند که هرگز گمان و تصور چنان پیشامد غیرمترقب را نکرده بود. فی المثل شخص زودباوری را به انجام کاری تشویق کنند و او بدون مطالعه و دوراندیشی اقدام. ولی چنان در بن بست گیر کند که به اصطلاح معروف : «نه راه پس داشته باشد و نه راه پیش.»
در چنین موارد و نظایر آن است که از باب تمثیل می­گویند : «بالاخره دست و پایش را در پوست گردو گذاشتند.»
یعنی کاری دستش داده­اند که نمی­داند چه بکند.

اکنون ببینیم دست و پای آدمی چگونه در پوست گردو جای می­گیرد که وضیع و شریف به آن تمثیل می­جویند.
گربه این حیوان ملوس و قشنگ و در عین حال محیل و مکار که در بیشتر خانه­ها بر روی بام و دیوار و معدودی هم در آغوش ساکنان خانه­ها به سر می­برند حیوانی است از رسته­ی گوشتخواران که چنگال­ها و دندان­ها و دو نیش بسیار تیز دارد.
گربه مانند پلنگ از درختان نیز بالا می­رود و مکانیسم بدنش طوری است که از هر جا و از هر طرف به سوی زمین پرتاب می­شود با دست و پا به زمین می­آید و پشتش به زمین نمی­رسد. گربه­های نیمه وحشی در سرقت و دزدی، ید طولایی دارند و چون صدای پایشان شنیده نمی­شود و به علاوه از هر روزنه و سوراخی می­توانند عبور کنند، هنگام شب اگر احیانا یکی از اطاق­ها در و پنجره­اش قدری نیمه باز باشد و یا به هنگام روز که بانوی خانه بیرون رفته باشد فرصت را از دست نداده داخل خانه می­شوند و در آشپزخانه مرغ بریان و گوشت خام یا سرخ کرده را می­ربایند و به سرعت برق از همان راهی که آمده­اند خارج می­شوند. خدا نکند که حتی یک بار طعم و بوی مرغ بریان و گوشت سرخ شده­ی آشپزخانه ذائقه­ی گربه را نوازش داده باشد در آن صورت گربه­ی دزد را یا باید کشت و یا به طریق دیگری دفع شر کرد. چه محال است دیگر دست از آن خانه بردارد و از هر فرصت مغتنم برای دستبرد و سرقت استفاده نکند. برای رفع مزاحمت از این نوع گربه­های دزد و مزاحم فکر می­کنم نوشته­ی شادروان «امیرقلی امینی وافی» به مقصود نزدیک­تر باشد که می­نویسد :
«... سابقا افراد بی­انصافی بودند که وقتی گربه­ای دزدی زیادی می­کرد و چاره­ی کارش را نمی­توانستند بکنند قیر را ذوب کرده در پوست گردو می­ریختند و هر یک از چهار دست و پای او را در یک پوست گردوی پر از قیر فرو می­بردند و او را سُر می­دادند. بیچاره گربه در این حال، هم به زحمت راه می­رفت و هم چون صدای پایش به گوش اهل خانه می­رسید از ارتکاب دزدی بازمی­ماند.»
آری، گربه­ی دزد با این حال و روزگاری که پیدا می­کرد، نه تنها سرقت و دزدی از یادش می­رفت بلکه غم جانکاه بی­دست و پایی کافی بود که جانش را به لب برساند و از شدت درد و گرسنگی تلف شود.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید