خوبم مادر شوهر...یعنی باید خوبم باشم..میشه به مادر شوهر بگی خوب نیستم...
ولی راست راستش دلم گرفته...بد شانسی هم اخر شبا دلم میگیره که هیچ کار نمیتونم انجام بدم....
همه دعا کنیم رزیتا جان احتیاج به عمل نداشته باشه...خیلی ناراحت شدم...ولی کلی هم خندیدیم..از امیر علی گفت که قراره بفرستیمش پیش شروین گیتار یاد بگیره...
کمر درد هم بد چیزیه...حرکتی هم نمی تونه داشته باشه...
مادر شوهر یزد خیلی خیابونهاش خلوت شده از وقتی یارانه ها رو دادن...دیگه هیچ خیابونی ترافیک نیست...
قهوه خونه هم خلوت میشه دیگه