
01-16-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
لهي از آن خوان که بهر پاکان نهادي نصيب من بينوا کو، اگر نعمتت جز بطاعت نباشد پس آن را بيع خوانند لطف و عطا کو؟ اگر در بها مزد خواهي ندارم و اگر بي بها بهي بخش ما کو؟ اگر از سگان تو ام استخواني و اگر از کسان تو مرحبا کو؟
الهي يک دل پر درد دارم و يک جان پر زجر، خداوندا اين بيچاره را چه تدبير، بار خدايا در ماندم از تو ليکن درماندم در تو، اگر غايب باشم گويي کجايي و چون به درگاه آيم در را نگشايي.
الهي هرکس را آتش در دل است و اين بيچاره آتش بر جان، از آن است که هرکس را سروساماني است و اين درويش را نه سر و نه سامان.
الهي موجود نفس هاي جوانمرداني، حاضر ذاکراني، از نزديک نشانت مي دهند و برتر از آني و از دورت مي پندارند نزديکتر از جاني.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|