نمایش پست تنها
  #380  
قدیمی 01-16-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


طشت رسوایی

داستان:
چون راز مهمی فاش شود و موجب فضیحت و رسوایی گردد به عبارت مثلی بالا استناد جسته اصطلاحا می­گویند : «طشتش از بام افتاد» یا به عبارت دیگر : «طشت رسواییش از بام افتاد»
زن حائضه به دلایل مختلف در ادوار گذشته همیشه جدیت می­کرد پارچه­های قرمز رنگ حیض را در جایی پنهان کند که احدی از افراد خانواده چشمش به طور اتفاق نیز به آن نیفتد.
برای این کار هیچ جایی بهتر و مطمئن­ تر از پشت بام نبود زیرا در بلندترین نقاط خانه و دور از انظار و مسیر تردد قرار داشت.
گاهی ندرتا اتفاق می­افتاد که باد شدیدی می­وزید و طشت و محتویاتش را از پشت بام به حیاط منزل پرتاب می­کرد. پیداست از برخورد طشت با کف حیاط منزل صدای مهیبی برمی­خاست و پارچه­های حیض به زمین می­ریخت و تمام افراد خانواده و حتی همسایگان متوجه آن صدا می­شدند و نتیجتا سِر مکتومه که در اختفا و پنهان داشتن آن نهایت سعی و تلاش به عمل آمده بود فاش می­گردید.

با این توصیف به طوری که ملاحظه شد طشت رسوایی همان طاس یا طشت محتوی پارچه­ های مورد بحث است که چون آشکارا و برملا می­شد زنان عفیفه از این برملایی احساس شرم و آزرم می­کردند و تا مدتی روی نشان نمی­دادند.
مولوی در مورد ضرب المثل بالا چنین ارسال مثل می­کند :

دردمندی کش زبام افتاده طشت
زو نهان کردیم حق پنهان نگشت

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید