
01-17-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آرزویی نابجا
سالها پیش، کوچکترین پرنده ی دنیا بود که پرواز میکرد
به خدا گفت:
چرا من کوچکترینم
میخواهم بزرگترین باشم!
خدا اعتنایی نکرد...
قَسَمَش داد که اگر این آرزو را برآورده نکنی دیگر نخواهمت پرستیدن!
لیک خدا برآورده کرد آرزویش را
و او بزرگترین پرنده ی دنیا شد
هیهات که از سنگینی دیگر نتوانست پرواز کردن
و شاید از شرم بود، نه ترس! که سرش را زیرِ زمین نهان میکرد...
که دیگر نه پرنده بود... نه چهارپا
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|