نمایش پست تنها
  #29  
قدیمی 01-18-2011
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض 29

هر روز بي حوصله از روز پيش مي شدم به پشت بام مي رفتم و از بالا جاده را نگاه مي كردم كه اگر فرهاد امد اولين نفر باشم كه ببينمش انگار كه تمام دلتنگي هاي عالم در دلم زبانه مي كشيد.
يكي از همين روزها كه بي خبري به سر مي بردم و انتظار مي كشيدم هومن صدايم كرد و گفت
- بيا مي خواهم برايت فال بگيرم
با شهلا و ياسمن روبرويش نشستيم شهلا گفت:
- حوصله ات سر رفته و مي خواهي ما را سر كار بگذاري؟
- من؟ نه! فال بلد بودم گفتم براي شما هم بگيرم ببينيد راست مي گويم يا نه؟ بد است مي خواهم اينده تان را پيش بيني كنم؟
گفتم:
- تو اگر فال درست و حسابي بلد بودي اول تكليف خودت را مي دانستي
گفت:
- تكليف خودم را مي دانم تكليفم زياد است معلممان زياد مشق مي دهند
ياسمن خنديد و گفت:
- حالا چه فالي مي خواهي بگيري
- قهوه اين قهوه اي را كه دم كرده ام كوفت كنيد و فنجان هايتان را برگردانيد تا فالتان را بگيرم
در همين حين مادر و عمه هم امدند و روبروي ما نشستند اول از همه فال شهلا را گرفت و گفت:
- يك غول در فنجانت مي بينم به احتمال زياد شاهرخ است كه در خانه تان زندگي مي كند. يك طناب دار هم مي بينم كه فكر كنم اخر و عاقبت را نشان مي دهد بگويم كه يك وقت نگويي طالعت زياد خوشايند نيست. بيشتر نحس هستي تا سعد. خوب شايد از اخلاق خراب و بيخودت باشد يك سوسك هم در فنجان مي بينم فكر كنم شوهر تاست كه با دعا و جادو و جنبل سوسكش مي كني خوب ديگر تمام شد
شهلا گفت:
- برو گم شو با اين فال گرفتنت هر چه لياقت خودت بود براي من گفتي حالا براي هستي بگو
هومن فنجان مرا نگاه كرد و گفت
- فاتحه ات خوانده است. درست بشو نيستي! زندگي ات بر وفق مراد نيست از چيزي ناراحتي و شديدا انتظار مي كشي! نه هستي جان فالت خوب نيست بوي حلوايت به مشام مي رسد
ياسمن گفت
- ديدي مسخره بازي در مي اوري همه اين ها را كه مي توان از قيافه هستي دانست
- به من چه ديگر فال نمي يگرم
مادر گفت:
- عيبي ندارد هومن جان فال مرا بگير
هومن نگاهي به فنجان مادر كرد و گفت
-يك ادمي در زندگيت است كه خيلي اذيتش مي كني به احتمال زياد شوهرت است. نكن خانم اين كارها عاقبت ندارد در جواني ات زبان مي بينم اره فكر كنم زبان دراز بودي؟ اره؟ يك خانم مي بينم كه تقريبا قدش كوتاه است تپل و زيباست. موهايش خرمايي است و چشم هايش عسلي است يك گرز به دست گرفته و دائم به سرت مي كوبد از بس كهزبانت دراز است...
مادر گفت:
- پاشو پاشو معركه ات را جمع كن
همه از خنده ريسه فته بودندتمام مشخصات ان خانم با چشم هاي عسلي اش كه هومن در ته فنجان ديد جز عمه كسي نبود. مادر كه كمي از حرف هاي هومن دلخور به نظر مي رسيد برخاست و رفته. عمه هم با خنده به دنبالش رفت . هومن گفت
- كجا عمه؟ مي خواهم فالت را بگيرم
- براي مارت گرفتي بس است دلم نمي خواهد برايم فال بگيري
شهلا گفت:
- حالا فال ياس را بگير
هومن با دقت در فنجان نگاه كرد و گفت
- به زودي ازدواج مي كني خيلي هم خوشبخت مي شوي شوهرت يك پسر قد بلند و زيباست. اه يك كيسه نمك در بغلش گرفته فكر كنم خيلي با نمك است. چه قدر شبيه من است اره خودم هستم ببين...
و فنجان را نشان ياسمن داد ياسمن ساده هم سرش را داخل فنجان كرد شهلا حرصش گرفت و گفت
- خواهر برادر پاك قاطي كردند اين يكي از عشق فرهاد مجنون شده و اون يكي هم فال بين و رمال شده هومن از جلوي چشمانم دور شو تا نزدم نكشتمت
هومن دستهايش را بالا گرفت و رفت و در حال رفتن گفت
- بد بود زندگي اينده ات را پيش بيني كردم؟ بيچاره ! من كه مي دانم با اين اخلاقت ترشيده مي شوي مي خواستم كمي اميد به تو بدهم
شهلا لنگه كفشش را در اورد و به طرف هومن پرتاب كرد خنده ام گرفت جنگ بين اين دو تمامي نداشت! شهلا گفت
- كاش مي رفتيم كمي قدم مي زديم.
گفتم:
- من حوصله ندارم
ياسمن دست من را گرفت و خواهش كرد كه سه تايي تا ده نزديك باغ برويم و برگرديم.
ارام ارام قدم مي زديم و صحبت مي كرديم تا به ده رسيديم گله اي گوسفند از چرا بازگشته و به جايگاهشان مي رفتند ديدني بود هر گوسفندي مي دانست به كدام خانه تعلق دارد فورا به داخل خانه مي رفت و به سوي جايگاهش و ديگر هم جنسانش با ديدن اهالي ده سلام كرديم و همين طور كه قدم زنان پيش ميرفتيم يكي از زنان ده مرا مي شناخت نزديك امد و سلام كرد و احوالپرسي نمود نگران بود از او پرسيدم چرا اين قدر گرفته و نگران هستي؟
- گاوم دارد زايمان مي كند هيچ كس نيست كه كمكم كند
- اگر كاري از دست ما بر مي ايد انجام دهيم
- كار شما نيست ممنون منتظر شوهر و پسرم هستم كه بازگردند.
- مي شود گاوتان را ببينيم؟
- بله با من بياييد.
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید