نمایش پست تنها
  #406  
قدیمی 01-18-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


پنبه ­اش را زدند

داستان:
اصطلاح بالا کنایه از این است که اسرارش را فاش و برملا کردند و به مردم فهمانیدند که توخالی است و چیزی در چنته ندارد. خلاصه آن طوری که بود (نه آنچنان که می­نمود) شناسانیده و رسوا گردیده است.
یکی از مراسم جالب که در بعض اعیاد وجشن­ها ضمن سایر برنامه­ا اجرا می­شد، این بود که مسخره و دلقکی لباس مضحک می­پوشید که داخل و لابلای آن لباس پر از پنبه بود و قسمت­های لخت و عریان بدن او هم پوشیده از گلوله ­های پنبه ­ای بوده است که مسخره و دلقک را به صورت پهلوان پرباد و بروتی نشان می­داد.
این پهلوان نامدار ! با این ریخت مضحک با یک نفر حلاج که کمانی در دست داشت در مقابل تماشاچیان به رقص و پایکوبی می­پرداخت و حلاج در حال رقص و شلنگ اندازی کم کم پهلوان پنبه را با زدن کمان عور و برهنه می­کرد و این عمل را تا زمانی ادامه می­داد که تمام پنبه­ های تن او بر باد می­رفت وچهره­ ی واقعی و اندام نحیف و مردنی و استخوانیش نمودار می­گردید.
در واقع چون پهلوان پنبه از آیین پهلوانی چیزی نمیدانست وازعلایم پهلوانی هم جز پنبه ­های گلوله شده که او را به صورت یک پهلوان با سینه ­های برجسته و بازوان سطبر نشان می­داد نشانی دیگرنداشت، لذا چون پنبه ­اش را زدند دیگر چیزی از او باقی نمی­ماند تا اظهار وجود کند. به ناچار در مقابل شلیک خنده­ ی تماشاچیان ازصحنه خارج می­شد و نوبت به پهلوانان واقعی می­رسید.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید