نمایش پست تنها
  #7  
قدیمی 01-18-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



پهلوان پنبه

داستان:
پهلوان پنبه به کسی گفته می­شود که به قول علامه دهخدا : «درشت اندام و قوی هیکل ولی بی­زور و قوت باشد. ظاهری دلیر ولی باطنی جبون دارد، به ظاهر پردل و در باطن ترسو باشد.»
در اصطلاح آذربایجانی­ها این­گونه افراد را «یالانچی پهلوان» می­گویند که ادعایشان از مرحله­ ی حرف به عمل نمی­آید.
القاب و عناوین پهلوانان به شرح زیر بوده است :
پهلوان اول کشور : این پهلوان باید تمام پهلوانان کشور را مغلوب کرده، آخرین کشتی را در حضور پادشاه می­گرفت.
پهلوان باشی : سرپرست پهلوانان را پهلوان باشی می­گفته­ اند زیرا در عصر صفویه و قاجاریه به پهلوانانی که بر اثر کهولت و پیری از میدان خارج می­شدند سرپرستی پهلوانان وابسته به دربار یا بعضی نواحی را می­داده­اند.
پهلوان صاحب تاج : کسی که غیر از مقام پهلوانی و استادی و نیروی بدنی به نیکنامی معروف بوده مضافا به کسوت و طریقت اهل فقر درآمده باشد ضمن انجام مراسمی به دست پیر و مرشد و مراد خویش به استعمال تاج فقر مفتخر می­گردید.
بدافت : کشتی گیرانی که در دست حریف سرسختی نشان داده و او را به زحمت می­انداخته اند، بدافت می­شدند.
بدلکار : از فنون کشتی یکی بدلکاری است یعنی هر فن که حریف به کار ببرد او بدل کند وحریف را به زحمت بیندازد.
پهلوان زورگر : زورگران معمولا از تنومندترین ورزشکاران باستانی بوده­ اند که چون بدنشان با آلات سنگین ورزشی به ورزیدگی و رسایی کامل می­رسید به نمایش زورگری در نزد رجال درجه اول و حکام و خوانین و یا در محل­ های عمومی میپرداختند و از این رهگذر ارتزاق می­کردند.
پهلوان کنفت کن : به کسی می­گفتند که در کشتی مقام و منزلتی نداشت ولی هنگام درگیری و زورآزمایی با پهلوانان نامی سرسختی نشان می­داد و با نیرنگ و زیرکی مقاومت می­کرد و گهگاه با حرکاتی ناشایست موجب لکه دار شدن حیثیت حریف می­گشت.
پهلوان پنبه : این پهلوان که موضوع مورد بحث ماست ورزشکاری بود درشت اندام و قوی هیکل ولی بی­هنر و جبون و ترسو که نه میدان رفته و کشتی گرفته بود و نه جسارت و شجاعتی از خود نشان می­داد اما تا بخواهی ادعای پهلوانی می­کرد و در عالم حرف و پرچانگی پشت حریفان نامدار را به خاک می­مالید !
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید