من از کدام باده مستم ؟؟؟
هم باده و هم ز باده مستم
خود می منم ار چه می پرستم
هم میوه تاک باغ عشقم
هم حارث تاک و دار بستم
یعنی که هدف زگنج پنهان
من بوده ام از الست و هستم
کوتاه کنم که مطلب دوست
از جمله ماسوی من استم
سر نسخه نامه الستم
مفتاح جنان محضر عشق
از روز ازل بود بدستم
من طایر قدس باغ عشقم
منگر که به خاکدان نشستم
من وارث عشق اولینم
حق است که قدر خود شکستم
از اسب فتاده ام نه از اصل
افلاکی ام ار چه خوار و پستم
گر رفتم از این سپمج عزلت
ور زین قفس شکسته رستم
دستم چو قلم شکسته بادا
گر دست ز دامنش گسستم
چون قطره شوم فنای بحرش
خود حل کنم آنچه را که بستم
انسان که ندانم از سر شوق
من او شده یا که او من استم
چون ما و من از میانه بر خاست
وز کثرت و افتراق جستم
عذرم به حذر موجه آرند
کاو یا خود و یا که بت پرستم
از نشئه درک محضر دوست
می نازده مست مستم
" شاهد "به طواف وحدت خویش
بر خیز و بگو که کعبه هستم
محمود سراجی م.س شاهد