نمایش پست تنها
  #1219  
قدیمی 01-24-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حرف های جنین

همه از من مواظبت می کنن، از کلیسا بگیر، برو تا دولت و دکتر و قاضی.
من بایست رشد کنم و بزرگ شم. بایست نه ماه آروم و بی دغدغه بخوابم. بایست بذارم اون تو بهم خوش بگذره. هر چهار تایی برام آرزوی خیر دارن. ازم محافظت می کنن. بالا سرم کشیک میدن. خدا به داد برسه اگه پدر و مادرم بلایی سرن بیارن. هر چهار تایی میریزن سرشون. هر کسی دست بهم بزنه مجازات میشه. مادرمو سوت می کنن تو زندون. بابامو هم پشت سرش. دکتری که مرتکب این کار شده بایست طبابت رو بذاره کنار. قابله ای که تو این کار دست داشته حبس می کنن. من کلی قیمتمه.
همه از من مواظبت می کنن، از کلیسا بگیر، برو تا دولت و دکتر و قاضی.
نه ماه تموم وضع به همین منواله. اما بعد از این نه ماه بایست خودم ببینم چه جوری می تونم سر کنم.
سل بگیرم چی؟ هیچ دکتری به دادم نمیرسه.
شیر چی؟ خورد و خوراک چی؟ هیچ اداره ی دولتی نیست که به دادم برسه.
رنج و نیاز روحی اگه داشته باشم چی؟ کلیسا تسکینم میده اما مسکن کلیسا که شیکمم رو سیر نمیکنه.
خلاصه نه چیزی برای سق زدن دارم، نه برای گاز زدن. این که میرم دزدی در جا یه قاضی میاد میده حبسم کنن.

تو این پنجاه سال عمر کسی حالم رو هم نمی پرسه. هیچ کس. خودم باید گلیمم رو از آب بکشم بیرون. اون وقت نه ماه تموم خودشون رو می کشن اگه کسی بخواد منو بکشه.
خودتون قضاوت کنین. این نه ماه مراقبت کردن اینا کار عجیب و غریبی نیست؟
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید