نمایش پست تنها
  #12  
قدیمی 01-28-2011
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


گستهم پهلوان حماسی ایران


گُستَهَم (از ایرانی باستان Vistaxma*، به معنای ’به كار برنده‌ی قدرتی وسیع‘؛ فارسی نو: گستهم، بستام)، نام دو پهلوان ایرانی در شاهنامه است:


1. پسر نوذر و برادر جوان‌تر توس. از گستهم نخست در شاهنامه در زمان فرمان‌روایی پدرش یاد می‌شود، اما ماجراهای اصلی وی در داستان‌های فرعی رخ داده در زمان پادشاهی كی خسرو واقع‌‌اند. وی از سوی كی خسرو به فرمان‌داری بخشی از توران پس از فتح آن منصوب شد. او یكی از پنج پهلوانی است كه كی خسرو را در بیابان همراهی می‌كنند، تا آن كه كی خسرو با فرشته‌ی سروش دیدار می‌كند و ناپدید می‌شود (براساس روایت‌های محلی، در غاری به نام «غار كی‌خسرو» در كهگیلویه). همه‌ی پهلوانان در بازگشت از این سفر، در توفان برف جان می‌بازند. مردم محلی بر این باروند كه گردنه‌ای به نام «ملای بیژن» در منطقه‌ی كهگیلویه محل درگذشت آنان است. به نوشته‌ی «مجمل التواریخ و القصص»، گستهم دارای لقب «راست انداز» (تیرانداز ماهر) و «سخت كمان وراز» (سلحشور تیرانداز) بود. احتمالاً وی با Vistarav اوستایی (یشت 5/76، 13/102)، فرزند نئوتره، یعنی نوذر، برابر است.


2. پسر گژدَهَم، و برادر گردآفرید، و یكی از سلحشوران دوران فرمان‌روایی كی خسرو. در شاهنامه وی دوست بیژن معرفی شده است. از آن جا كه گودرز او را برای جنگ تن به تن در نبرد «دوازده رخ» برنگزید، گستهم برای زدودن نام خویش از این ننگ، دو برادر پیران،
یعنی لهّاك و فرشید، را شخصاً تعقیب كرد و به هلاكت رساند. با وجود این، خود نیز دچار جراحات سختی شد، اما بیژن او را به نزد كی خسرو برد و او نیز با بستن مهره‌ای درمان‌بخش به گرد بازوی گستهم، زندگی او را نجات داد.
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید