نمایش پست تنها
  #8  
قدیمی 01-29-2011
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

« آه، چه بوی بدی، بوی گند نان تازه می آید. »

رحیم گفت:

- به حق چیزهای ندیده و نشنیده! بوی نان تازه گند است؟

- آره. چرا رنگ دیوار این اتاق سبز است/ من از رنگ سبز حالم به هم می خورد.

به خنده گفت:

- خوب، فردا كارگر می آورم رنگش را قرمز كنند.

دلم برنج خام می خواست. می رفتم مشت مشت برنج خام برمی داشتم و خرچ خرچ می جویدم. ده بیست روز به عید مانده بود. كرسی را برداشته بودیم و دوباره شب ها در اتاق كوچك می خوابیدیم.

دایه از خانه پدرم سبزه و شیرینی شب عید آورده بود و پدرم علاوه بر ماهیانه، بیست تومان دیگر هم برایم فرستاده بود تا برای عید خرج كنم. من از همه بوها كلافه بودم، از بوی گل، شیرینی، نان تازه، فقط نسیم خنك بهار تسكینم می داد، آن هم بعد از این كه دقایق متوالی عق زده بودم و دیگر چیزی درون روده هایم نمانده بود كه بالا بیاورم. آن وقت باد بهار را كه به صورتم می خورد احساس می كردم. دست و رویم را میشستم و حالم بهتر می شد. رحیم می آمد كمكم می كرد و مرا به اتاق برمی گرداند. می گفتم:

- جلو نیا، به من دست نزن، حالم به هم می خورد.

- از من؟

- آره بو می دهی. بوی آدمیزاد می دهی.

می خندید و می پرسید:

- مگر آدمیزاد چه بویی دارد؟

- نمی دانم. فقط حالم به هم می خورد. امشب باید توی تالار بخوابی. من می خواهم تا صبح پنجره را باز بگذارم.

- سینه پهلو می كنی دختر. هنوز هوا سرد است.

- من توی اتاق در بسته خفه می شوم. بوی قالی می دهد. بوی پرده می دهد. حالم به هم می خورد.

رحیم گیج و مستاصل می خندید:

- این دیگر چه مرضی است؟

و من متحیر بودم كه چه طور او متوجه این بوها نمی شود! چه طور نمی تواند مسئله ای را كه به این روشنی است درك كند! مگر شامه اش كار نمی كند؟

دایه خانم با چند گلدان شب بو از خانه پدرم رسید. رویم نمی شد كه با او هم بگویم بوی آدمیزاد می دهد. پس فقط گفتم:

- وای دایه جان، این گل های بوگندو چیست؟ برشان گردان، ما لازم نداریم.

رحیم حیرت زده می خندید:

- بفرما! شب بوها هم بوی گند می دهد و ما نمی دانستیم.

دایه مرض را تشخیص داد:

- مبارك است محبوبه جان، حامله هستی.

_________________
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید