نمایش پست تنها
  #5  
قدیمی 01-31-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ای تکیه گاه کوچه ی تنهایی ام درود

ای آن که یک نگاه تو قلب مرا ربود

هر بار آمدم که از اینجا ببینمت

پشت خیال پنجره باران گرفته بود

احساس می کنم که در این لحظه های خیس

حتی تو را شبیه غزل می توان سرود

باید تو را نوشت و از روی بوم شعر

پرواز های قاصدک خسته را زدود

دائم بیا و روی دلم بستری بساز

جاری بمان همیشه در اینجا شبیه رود

قلبم به عشق تو ، نه ، تظاهر نمی کند

پیوند خورده است ، همان لحظه ی ورود -

سر می کشد به تک تک سلول های من

از کوچه ی نگاه تو آرامش وجود

خوابیده بود ساعت دلواپسی هنوز

بین هجای بودن ورفتن در این حدود

تق، تق ... دوباره ثانیه ها پشت پنجره

بیدار می شوند ، تو رفتی ، ولی چه زود .
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید