نمایش پست تنها
  #1255  
قدیمی 02-07-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یک بار دیگر بیا !خدای من!اگر اطاعت امر تو نبود هرگز با کوره خاطرخویش بر ساحل دریای یاد تو گذر نمی کردم چرا که می دانم ظرف وجود من شایسته من است، نه بایسته تو.
و کاسه دل من به اندازه ظرفیت خویش از بحر تو آب ذکر بر می دارد، و نه به وسعت بی کرانگی تو.
و کجا پای ناتوان مرا قدرت نیل به شناختگاه مقام مقدس توست؟
خدایا!
همین که به اذن تو بر ذهن این ناپاک،یاد پاکی مطلق می گذرد مرا بزرگترین نعمت توست و همین که این آلوده را نام منزه تو بر زبان می رود مرا عظیم ترین لطف توست.
خدایا!
تو منزه تر از آنی که بر زبان ما به تنزیه بگذری.
و تسبیح تو برتر از آنست که تا اوج دلهای ما تنزل کند.
و تقدیس تو فراتر از آن که خود را به بالهای قلب ما بیالایداما خدای من!
ما را به خویش خوان در هویدا و نهان واز روشنای ذکرت بر ما بتابان، در صبح و شامگاهان.
و از زلال خاطره ات ما را بنوشان، در آشکار وپنهان.
و نسیم یادت را بر دلهای ما بوزان، در بهار وخزان.
خدای من!میان ما و خویش الفتی نهانی ساز و پیوندی خفیه، و ما را توفیق تلاشی بی شائبه وصادقانه عنایت کن و کوششی که ما را تا بوستان رضایتت برساند و از میوهپاداش تو، به ما بچشاند.
خدای من!
چه دلهای سرگشته که شیفته تو گشت و چه قلبها که بی تاب و دیوانه تو شد و چه عقلها که معرفت تو را گرد هم آمد و راه به جایی نبرد.
خدای من!
دلها کجا بی یاد تو آرام می شود و قلبها کجا بی گرمای نفس تو مطمئن؟
خدای من!
این جانهای بی قرار جز لحظه دیدار آرام و قرار نمی گیرند.
خدایا!
تو منزه هر مکانی و عبود هر زمانی و موجود در هر لحظه و آنی، تو منادی هر زبانی و معظم هر دل و جانی!
پناه بر تو اگر لذتی بی یاد تو نام لذت بگیرد.
و راحتی بی انس تو نام راحت پذیرد.
پناه بر تو که جان جز در جوار قرب تو روی مسرت ببیند و شغلی از طاعتت مایه نگیرد.
خدای من!
تو گفتی به حق و چه صادقانه و صمیمانه که:
« ای ایمان آورندگان! یاد خدا کنید، زیاد و همیشه و هر آن و هر لحظه و تسبیح و تنزیه او کنید هر صبح و شام ».
گفتنی به حق و چه بزرگانه و دلسوزانه که:
« یادم کنید تا از یادتان نبرم، بخوانیدم تا دست گیرم، رو سوی من کنید تا به سویتان بیایم».
پس تو فرمان یاد خویش دادی و تو نیز وعده وفا فرمودی.
هم یاد کردن ما تو را، لطف توست و هم یاد کردن تو، ما را.
فرمودی که حضورت را در دلمان مستدام کنیم تا تو نیز از یادمان نبری.
ما عامل فرموده های توئیم، ما به یاد تو زیست می کنیم، تو نیز از ابر وعده خویش باران وفا ببار و ما را در نظر آر.
ای در یاد آورنده به خاطر دارندگان!
ای حضور قلب ذاکران!
ای در اندیشه آنان که در اندیشه تواند!
ای به یاد آنان که با یاد تو می زیند!
ای مهربانترین مهربانان!

خدایا!خدای من! بارها آمدی و من نبودم
دست تو را وقتی از پرتگاه می افتادم دیدم که مرا گرفتی
نگاه مهربانت را دیدم وقتی تنها بودم و می گریستم
صدای زیبایت را شنیدم وقتی خسته بودم
من تو را دیدم/بارها و بارها/من تو را می شناسم/بارها و بارها
من تو را از آن وقتی می شناسم که آن شب که فقط من و تو به یادش داریم
با من بودی و ماندی
من تو را از آن وقتی می شناسم که عشق را به من آموختی و با من بودی و ماندی
من تو را می شناسم/من تو را خوب می شناسم
هر روز تو را می بینم/ تو می آیی اما من سنگدل دست تو را رد می کنم
این بار به پای التماست می افتم و می گویم
من آمده ام یک بار دیگر بیا.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید