محمد حسن خان قاجار او رئیس قبیله ایل قاجار و پسر فتحعلیخان قاجار بود او در اواخر عمر نادر بر اثر ایجاد بلواهای متعدد در استرآباد شکست یافته بود به میان ایلات یموت فرار کرده بود . چون از شاهی علیقلی خان مطلع می شود به خدمت او می رود او پس از اندکی به علت بدگوئیهایی که مخالفان وی از او می کنند . از اردوی شاه فرار کرده به طرف ترکمانان یموت برمی گردد عادلشاه که از فرار محمد حسن خان قاجار مطلع می شود به تعقیب فراریان پرداخته و در یک حمله غافلگیرانه شکست سختی بر وی وارد آورد .
__________________
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
|