یاس ها در کنار پنجره گل داده اند و درختان آبستن شکوفه اند.
چقدر در راهروهای دلواپسی و نگرانی به انتظار بنشینم؟
چقدر؟!
کی می آیی تا ترکهای دلم را در برابر تو شماره کنم!
چرا نمی آیی تا بسان کودکی به بالینت بنشینم
و زار زار بگریم و بگویم از غمهایم
به من بگو از کدامین راه عبور میکنی؟
از کدامین شهر میگذری؟
از کدام خیابان می آیی؟
در کدام ساعت ؟
در کدام دقیقه؟
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
|