نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 02-18-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

▪ سؤال ۱۰ : چگونه می توان ذهن را ساکت کرد؟
ـ ج : با جستجو و طرح این سؤال : «من کیستم»؟
فکر «من کیستم؟»، سایر افکار را از بین می برد ؛ به مانند چوب بلندی که برای بهم زدن آتش بکار می رود و خود این چوب نیز در انتها همراه با هیزم های موجود در خرمن آتش سوخته خواهد شد و باین ترتیب خودیابی، تحقّق می پذیرد.




▪ سؤال ۱۱ : چگونه می توان فکر «من کیستم؟»، را بطور دائم نگه داشت؟
ـ ج : وقتی افکار متفاوتی پدیدار می شوند، می بایستی فرد آنها را تعقیب نکند. بلکه سؤال نماید : این افکار برای چه کسی آمده است»؟
جواب این است : «برای من». سپس سؤال نماید «من کیستم؟».
باین ترتیب ذهن به منشأ خود باز می گردد و آرام می شود.
با پیگیری و تکرار این روش بعد از هر فکر، ذهن مهارت لازم را بدست می آورد که در منشأ خود باقی بماند.
ذهن ظریف است. وقتی از طریق مغز و اعضاء حسّی، به خارج متوجّه می شود، فرم ها و اشکال بزرگ ظاهر می شوند. زمانی که در منشأ خود (قلب)، باقی می ماند فرم ها و اشکال محو می گردند.
نگهداری ذهن را در منشأاش (قلب)، «رفتن به درون»، و رفتن ذهن به خارج را «اکسترنالیزیشن»، می نامند.
بنابراین در زمانی که ذهن در قلب باقی می ماند، «من»، که منشأ افکار است ناپدید می شود و «خودبزرگ»، که همیشه وجود دارد، نورافشانی می کند. اگر آنچه فردی انجام می دهد، بدون خودخواهی (منیّت) انجام شود، همه چیز با ماهیّت خدائی ظاهر خواهد شد.



▪ سؤال ۱۲ : آیا روش های دیگری برای آرام کردن ذهن موجود نیست؟
ـ ج : روش مناسب دیگری وجود ندارد. اگرچه با روش های دیگر ظاهراً ذهن کنترل می شود، ولی مجدّداً به فعالیّت باز می گردد. از طریق کنترل تنفّس تحت کنترل است و بمحض اینکه تمرین تمام می شود و تنفّس بحالت عادّی بر می گردد، ذهن نیز به فعالیّت باز می گردد و به پراکندگی قبلی خود ادامه می دهد.
منشأ ذهن و تنفّس، هر دو یکی است. همچنین طبیعت ذهن فکر می باشد که نشانة خودخواهی (منیّت)، است و خودخواهی از فکر مربوط به «من»، سرچشمه می گیرد.
بنابراین وقتی که ذهن آرام می شود، تنفّس کنترل می گردد و زمانی که تنفّس کنترل می گردد، ذهن آرام می شود.
ولی در خواب عمیق، گرچه ذهن آرام می شود، ولی تنفّس قطع نمی گردد و این بخاطر لطف خداوند است، تا بدان به فعالیّت خود ادامه دهد و نیز دیگران فرد را مُرده نپندارند.
در بیداری و سامادی، وقتی که ذهن آرام می شود، تنفّس کنترل می گردد. تنفّس فرم قابل روئیت ذهن است.
تا زمان مرگ، ذهن ادامة تنفّس در بدن را حفظ می کند و هنگامی که بدن می میرد، ذهن متوقّف می شود و بهمراه خود، تنفّس را نیز متوقّف می سازد. بنابراین تمرین مربوط به کنترل تنفّس، فقط برای آرام ساختن ذهن است، و ذهن را بکلی از بین نمی برد.
بهمین نحو، مدیتیشن بر اشکال مختلف خداوند و تکرار مانتراها، امساک در غذا خوردن و غیره ... فقط روش های کمکی برای آرام کردن ذهن می باشند.
خصوصیّت ذهن پراکندگی و سرگردانی است. مانند زمانی که فیلی را کمک زنجیری به ستونی می بندند ؛ زنجیر فقط موجب می گردد که فیل نتواند از اطراف ستون فاصلة زیادی بگیرد، همین و بس.
تکرار مانتراها نیز ذهن را در حوالی و حول و هوش مانترا، بصورت متمرکز و کنترل شده نگه می دارد.
زماین که ذهن پراکنده است و افکار زیادی از ذهن می گذرد، هر فکری ضعیف است. وقتی افکار حلّ می شوند، ذهن متمرکز و قوی می گردد. برای چنین ذهن متمرکزی، روش «ماهایوگا» (بررسی برای یافتن خویش)، بسیار آسان می شود.
از بین روش های پرهیزی، توجّه به مسئله غذا : خوردن غذاهای ساده، طبیعی، تازه و پاک، غذاهای گیاهی و لبنیّات، به میزان متعادل، بهترین روش می باشد و موجب می شود تا کیفیّت طبیعی و بی آلایش ذهن بالا رود و پیشرفت در روش «ماهایوگا» سریعتر گردد.

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید