نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 02-18-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سؤال ۱۶ : طبیعت «خویش» (خودبزرگ)، چیست؟
ـ ج : در واقع تنها چیزی که وجود دارد، «خویش» (خودبزرگ ؛ آتما)، است.
دنیا، روح فردی و خدا، هر سه، در «خویش»، وجود دارند و هر سه، در یک زمان پدیدار یا ناپدید می شوند.
«خویش»، را در جائی می یابیم که «من و منیّت» وجود ندارد. این محلّ «سکوت»، خوانده می شود.
«خودبزرگ»، آتما و خدا، هر سه، یکی هستند.




▪ سؤال ۱۷ : آیا همه چیز کار خدا نیست؟
ـ ج : همچنانکه طلوع خورشید بطور خودبخود و بدون سعی و خواسته ای از طرف خورشید انجام می گیرد و سنگ آتش در حضور خورشید آتش ایجاد می کند ؛ در حضور خورشید گل ها شکفته می شوند و آب تبخیر می شود ؛ انسان ها کارهای روزانه خویش را انجام می دهند و سپس با غروب خورشید استراحت می کنند.
و همچنانکه در حضور آهن ربا، بُراده های آهن و سوزن جذب می شوند.
به همین ترتیب با حضور خداوند، روح انسان ها تحت تأثیرات کیهانی و الهی، در انطباق با کارمایشان به فعالیّت مناسب خود ادامه می دهد و سپس استراحت می نماید.
خداوند تحت تأثیر هیچ نیروی مُحرکّی نیست و هیچ کارمائی خداوند را به خودش وابسته نمی کند. بهمانگونه که آنچه که در جهان می گذرد، خورشید را تحت تأثیر قرار نمی دهد و شایستگی یا عدم شایستگی چهار عنصر (آب، خاک، آتش و باد)، بر فضای لایتناهی بی اثر است.




▪ سؤال ۱۸ : از بین انسان های برگزیده، خوب و پر اخلاص، که از همه برتر و عالی تر است؟
ـ ج : هر کس که خود را در اختیار «خودبزرگ» که خداوند است قرار دهد. مفهوم خود را در اختیار خداوند قرار دادن این است که بطور دائم در «خودبزرگ» باقی بماند و جائی را برای پیدایش افکار باقی بگذارد.
اگر همه چیز را به خداوند واگذار کنیم، خداوند ترتیب همه چیز را خواهد داد.
خداوند قدرت بزرگی است که موجب چرخش کلّ آفرینش و جهان است، پس چرا ما خود را به او نسپاریم و با افکار مختلف، از قبیل چه باید بکنم؟ و چگونه؟ و چه نباید بکنم؟ و چگونه، بطور دائم خود نگران و آشفته نمائیم.
مثال زیر روشن کنندة خوبی برای این مطلب است :
وقتی فردی در ترن سوار می شود، همة بسته های خود را روی زمین یا جای مناسبی که برای این کار در نظر گرفته شده است، می گذارد و با خیال راحت استراحت می کند و سه چیز را به رانندة ترن می سپارد و مطمئن است که وقتی ترن به مقصد رسید، بسته های او نیز با ترن بهمراه او حمل شده اند و هیچ فرد عاقلی بفکر اینکه در درون ترن بسته هایش را روی سرش یا دستهایش حمل کند، تا آنها را زودتر به مقصد برساند نیست.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید