نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 02-25-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عاقبت سر می نهد امشب به دامان سکوت
شیونش را گم کند در کوچهٌ دل واپسی
سایهٌ شب هم ندا سر می دهد از بی کسی
وقت اگر داری بگویم با تو من ،از فصل غم
می شناسی؟ من همانم ، از تبار و نسل غم
یاری ام ده ، گوش کن، یک دم بیا بنشین که من
ناله ها سر می دهم از دست این زخم کهن
ناله از تنهایی و بی هم زبانی در قفس
بغض ویرانگر پس از خوش باوری های عبث
خون دل خوردن مرامم گشت ، باری بگذریم
از من ودل بگذریم ای دوست ، آری بگذریم
کاروان عمرم امشب برگ و بارش نیست ، نیست
ظلمت آمد ، کور سویی همجوارش نیست ، نیست
کاروان ، ره در کویر کور حسرت می برد
دل ، تنش را تا دیار دور حسرت می برد
همره این قافله افتان و خیزان میروم
تشنه ام در آرزوی شعر باران می روم
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید