
03-08-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گمگشتگی
در زندگیمان کسانی را می بینیم که کاری به معنی یافتن برای هستی خودشان ندارند. آنان می خواهند دو روزهی زندگیشان را بگذرانند. این افراد مدعی چیزی نیستند و صاف و پوست کنده می گویند که می خواهند امروزه را البته با خوشی به فردا وصل کرده و روزشمار عمرشان را تا به آخر پر کنند. می روند، می آیند، می کنند، می خورند، می زنند، می خندند، می گریند، می دهند، می گیرند، می زنند و الی آخر. این جور آدمها صادقند. ادعای گزافه و بیخودی ندارند. ماموریتشان اینست که فقط زندگی را بکنند! و می کنند. خوشا به حالشان اگر، خوب زندگی را بکنند.
و کسانی را می بینم که خودشان را مالکِ بی بدیل ِ معنای زندگی می دانند. آنها جوری به آدم نگاه می کنند که انگار آسمان به زمین می نگرد. مثل ِ نگاهِ خدا به آدم. از آدمهایی که فکر می کنند همه چیز را می دانند و راههای برونرفت از مخمصهی زندگی را دریافته اند بدمان می آید. غروری که آنها از وضعیت والای خودشان دارند بیشتر شبیه حماقت است تا فضلیت. زندگی این آدمها بنظر مان دروغی بیش نیست. اینها از معنای زندگی نان می خورند نه اینکه اشتیاقی به آن داشته باشند.
و بالاخره کسانی را می بینیم که مبهوت و گمگشته اند. آنان در کل دریافته اند هدفی دارند ولی مبهوت و گمشده به زندگی پرتاب شده اند. احساس خلاء و جستجوی معنای زیستن، رهایشان نمی کند. اشتیاقشان برای درک حقیقت بی انتهاست. می دانند چیزی را گم کرده اند ولی نشانیاش را از یاد برده اند. حس می کنند اینهمه غوغای تولد و مرگ، نمی تواند از سر تصادف و حادثه باشد ولی راه را نمی یابند. کارشان اینست که در هر جایی برای یافتن گمشدهشان سَرَک بکشند و برای درک معنای زندگی لَه لَه می زنند. بنظر می رسد تقدیر گمشدگان اینست که هیچوقت واجدِ حقیقت نشوند بلکه اشتیاقشان به حقیقت همان حقیقتِ وجودی شان باشد. آنان اندک اندک از اشتیاق پُر می شوند، لبالب می شوند، سرریز می شوند و پایان.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|