
03-22-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
پند استاد
نوجوانی باهوش تمام کتابهای استادش را آموخته و چشم بسته آنها را برایدیگر شاگردان میخواند.
استادش به او گفت؛ به یک شرط میگذارم در امر آموزشدادن مرا کمک کنی. شاگرد پرسید چه امری؟
استاد کفت: آموزش بده اما نصیحت مکن.
شاگرد گفت: چرا نصیحت نکنم؟
استاد پیر گفت: دانش در کتاب هست اما پند آموزیاحتیاج به تجربه و زمان دارد که تو آن را نداری خرد نتیجه باروری دانش و تجربه است.
شاگرد گفت: درس بزرگی به من آموختید سعی میکنم امر شما را انجام دهم.
گفتهمیشود سالها گذشت و تا استاد زنده بود آن شاگرد ، کسی را اندرز نمیداد.
اردبزرگ اندیشمند نامدار کشورمان میگوید: سرایش یک بیت درست از زندگی، نیاز به سفری،هفتاد ساله دارد.
كلید موفقیت
مردی فرزندش را برای به دست آوردن تجربه به خارج شهر فرستاد. پس زمانی که فرزند از شهر خارج شد، روباه مریضی را دید پس مدتی درنگ کرد ...اندیشید ... چگونه روباه غذا به دست میآورد؟
در این لحظه شیری را دید که با او شکاری بود. زمانی که به روباه نزدیک شد، از شکار خورد و باقی را ترک گفت و خارج شد.
پس از لحظهای روباه به سختی خود را حرکت داد و به شکار باقی مانده نزدیک شد و شروع به خوردن کرد.
پس پسر با خود گفت: بیشک خداوند ضامن روزی است، پس چرا مشقت و سختی را تحمل کنم؟
سپس پسر نزد پدرش رفت و برای پدرش ماجرا را باز گفت.
پدر گفت: فرزندم اشتباه میکنی ... من برای تو زندگی شرافت مندانهای را میخواستم. به شیر نگاه کن! به دیگران کمک میکند. چگونه همان طور که میدانی او حیوانی قوی است!
اما به روباه کن ... او منتظر کمک دیگران است ... و از این رو برای او زندگی، شرافتمندانه نیست. پس فرزند متوجه شد و دیدگاهش در پیرامون زندگی عوض شد.
توکای پیر
توکای پیری تکه نانی پیدا کرد، آن را برداشت و به پرواز در آمد.
پرندگان جوان این را که دیدند، به طرفش پ...د تا نان را از او بگیرند.
وقتی توکا متوجه شد که الان به او حمله میکنند، نان را به دهان ماری انداخت و با خود فکر کرد؛ وقتی کسی پیر میشود، زندگی را طور دیگری میبیند، غذایم را از دست دادم؛ اما فردا میتوانم تکه نان دیگری پیدا کنم.
اما اگر اصرار میکردم که آن را نگه دارم، در وسط آسمان جنگی به پا میکردم؛ پیروز این جنگ، منفور میشد و دیگران خود را آماده میکردند تا با او بجنگند و نفرت قلب پرندگان را میانباشت و این وضعیت میتوانست مدت درازی ادامه پیدا کند.
فرزانگی پیری همین است: آگاهی بر این که باید پیروزیهای فوری را فدای فتوحات پایدار کرد.
سخن روز: دانستن کافی نیست، باید به دانسته خود عمل کنید. (ناپلئون هیل)
برگرفته از : مسعود پاکی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|