
03-22-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شما هم شهر آباد كن نیستید
دهی بود كه چند خانوار داشت از قضا آنها هم كوچ كردند به جای دیگری رفتند و فقط یك خروس و یك سگ در ده جا ماندند روباهی آن طرفها بود كه میخواست خروس را بگیرد، خروس چون از قضیه باخبر شد پیش سگ رفت و گفت: "روباه میخواد منو بگیره و بخوره چكار كنم؟" سگ گفت: "من در گوشهای میخوابم تو هم یك تكه فرش بینداز رو من خودتم روی او بخواب و طوری نشون بده كه لونهات همین جاست تا روباه خواست بیاد ترو بخوره من بلند میشم و اونو میگیرم". مدتی كه از شب گذشت روباه دندان تیز كرد و به سراغ خروس آمد و تا خواست كه خروس را بگیرد سگ به او حمله كرد و دمش را از بیخ كند. روباه وقتی دمش كنده شد و از حیلهای كه به كارش كرده بودند خبردار شد رو كرد به خروس و گفت: "من با این دم كنده میرم ولی شما هم شهر آباد كن نیستین و این ولایت با شما دو نفر آباد بشو نیس!"
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|