
04-20-2011
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
داستان عشق استاد شهریار
شاعر جوان بالاخره آن چه را که تا کنون حدس می زد
ولی با شک و تردید با آن روبرو می شد قبول کرد
و برایش مسلم شد که پری دلش را به کس دیگری داده است
در این غزل زیبا، شهریار نه تنها به این واقعیت اعتراف می کند
بلکه درد و رنج و ناامیدی خودش را نیز بیان می کند...

ماه من، شاهد آفاقی و معشوق منی
شمع هر جمعی و سر حلقه ی هر انجمنی
من سر کوی تو یک جا وطنم گشت و تو خود
چون دل من همه جایی و پریشان وطنی
لب لعل تو که تشنه است به خون دل من
نمکیده است ز پُستان مُروت لَبنی
یوسف وقتی و از مصر عزیزان ترسم
نفرستند به کنعان حزین، پیرهنی
نگذرد شاهد ما بر شکرستان وفا
«شهریارا» همه گر طوطی شیرین سخنی
....
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|