[فرانک]

روزگاری کرمانشاه بود و چشمه و سنگ و آب کرمانشاه بود و ترنم قمری ها در بهار. سرخی گیلاس ها در تابستان .رنگارنگی شاخه ها در پاییز. و سپیدی پر قو در زمستان
کرمانشاه بود و آب و هوای معتدل کوهستانی.قله های برف گیرش در چهار فصل سال سفید بود.
و آسمانش آبی تر از دل صاف مردمانش.
کرمانشاه بود و هوای تازه و رنگین کمان هفت رنگ به دنبال باران های شیرین بهاری اش.
آن روز ها تمام ایران کرمانشاه را با آب و هوای روح پرور و طبیعت خیال انگیز و چشمه های جوشان و خنکای سبزه زارانش میشناختند.
و این دیار مهمان نواز همواره لبریز از مهمانان و مسافران عزیز بود.
اولین بار که چهره کرمانشاه به گرد و غبار آلوده شد.شاید بیشتر مردم نمیدانستند ماجرا چیست و برخی به خیال اینکه هوا ابری شده و قرار است باران حسابی ببارد دلخوش هم بودند .
تا اینکه حسی نا خوشایند در گلوها ایجاد شد و چشم ها رو به سوزش و سرخی گذاشت و قرمزی هوا خودش را به نام پدیده گرد و غبار به مردم کرمانشاه معرفی کرد.
حالا دو سه سالی از آن میگذرد و دیگر این پدیده با مردم غریب نیست و گاه و بیگاه مهمان نا خوانده ما میشود.
مهمانی که با آمدنش نفسها تنگ میشود و گاهی به کلی شهر را تعطیل میکند.
اما حکایت مضرات سوغات همسایه به همین جا ختم نمیشود.
از بیماری تنفسی.ریوی.قلبی.مشکلات و حساسیت های چشمی و پوستی بخصوص در سالمندان و بیماران و کودکان و زنان بار .ایجاد ویروسهای نو پدید.تاثیرات روحی و روانی و افسردگیناشی از گرد و غبار که پزشکان به آن صحه میگذارند گرفته تا خسارت به باغات و محصولات کشاورزی.تعطیلی و غیره
پدیده گرد و غبار موجب در هوای استان کرمانشاه موجب منتفی شدن بیشتر مسافرت های توریستی به این استان شده است.
امیدواریم گرد و غبار از چهره زیبای کرمانشاه پاک شود.