دست گذاشتم رو یکی که یه قشون خاطر خواشن ، همشون هنر دارن یا شاعرن یا نقاشن ، یا که پشت پنجرش با گریه گیتار میزنن ، یا که مجنون می شن و تو کوچه ها جار میزنن ، دست گذاشتم رو یکی که عاشقم نمیدونست ، سر بودم از خیلیا و لایقم نمیدونست ، دست گذاشتم رو یکی که همه دور و برشن ، مردشن،دیوونشن،مجنونشن،پرپرشن ، دست گذاشتم رو یکی که عاشقاش زیادی ان ، همه جورشو دارن هم عجیبن هم عادی ان ، دست گذاشتم رو یکی که نه سفیده نه سیاه ، ظاهرش گندمیه به چشم ماها کیمیا ، دست گذاشتم رو یکی که داشتنش خوابه هنوز ، کمترین شاگرد چشماش خود مهتابه هنوز ، دست گذاشتم رو یکی که کارش ساختنه ، سرنوشت هر کسی که اونو می خواد باختنه ، دست گذاشتم رو یکی که اون منو دوست نداره ، من تو پائیـــزم و اون اهل یه جا تو بهاره ، دست گذاشتم رو یکی که شعرامو گوش میکنه ، تا آخرین بیتو میخونه و فراموش میکنه ، دست گذاشتم رو یکی که کهکشون قایقشه ، انقدر دوسش دارن،هر کی خوبه عاشقشه دست گذاشتم رو یکی که خندشم نفس داره ، تو تموم نقشه های خوب دنیا دست داره ، دست گذاشتم رو یکی ؛ ما رو چه به فرشته ها ، برو شاعر تو بمون و عشق و دست نوشته ها ، دست گذاشتم رو یکی که از تو خندش میگیره .. اینا رو دلم میگه ، میگه و بعدش میمیره ...
|