آموختم که بالا ترین انتقامی که می توان از زندگی گرفت شاد بودن است.
آموختم که اگر هم صحبت خوبی می خواهید بایستی شنونده ای خوب باشید .
آموختم که اگر تهمت را با تهمت جواب دهم چندان چیزی بدست نمی آوردم .
آموختم که خوشبختی تو بستگی به چگونگی احساسی دارد که تو نسبت به انسانها داری و این خود وابسته به گفتار و رفتار و پندار تو است .
آموختم که در پس هر عشقی نفرتی خفته و در پس هر نفرتی عشقی عمیق آرامیده
آموختم که ما کسانی را دوست داریم که آنچه خودمان فاقد هستیم را دارا باشند.
آموختم که برای شکستن دل سنگ لازم نیست گاهی دل با نگاهی سرد نیز می شکند.
من آموختم که غنچه برای شکوفا شدن سر به سوی آسمان میبرد وقتی هم که شکفت حقیقت زیباییش آشکار میشود پس بیایید برای آشکار شدن حقیقت درونمان سرمان را به آسمان بگیریم و به خدا سلام کنیم و بگوییم کاش میتوانستیم آموخته هایت را بیاموزیم...
آموختم که دوست آن نیست که هر لحظه کنارت باشد
دوست آن است که هر لحظه به یادت باشد
آموختم که برای زیبا زندگی کردن باید زیبا نگاه کرد
آموختم که کل ما از خاکیم و به آن باز میگردیم. پس هیچ برتریای وجود ندارد
آموختم که مترسک عاشق نمیشود پس بیهوده برایش نرقصم که او هم مرا دور میکند
آموختم که مهربانی سنگ رو آب می کنه
آموختم که باشم آنگونه که بودنم احساس شود
و در این بودن نباشم آنگونه که نبودنم آرزو شود
به من آموخته بودند که خوب باشم و خوبی رو دوست داشته باشم
آموختم که تنها خداست که در جمیع احوال به من نزدیک است و من در جمیع احوال از او دور
آموختم که شمع دلم را که بدست رحمت خداوند روشن گشته، به بادهای نفس و هوی نسپارم تا خاموش شود
آموختم که رفاقت مثل آدم برفی میمونه! نگه داشتنش از ساختنش سخت تره
آموختم که هیچ الهه و معشوقی بهتر ازالله که الهۀ الهات است نیست
آموختم که از هرکه بیاموزم بنده اویم
آموختم که سنگ، سنگ است اگر چه مهربان باشی ...
آموختم که باد باچراغ خاموش کاری ندارد
آموختم که برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک به او نیستم برایش دعا کنم
آموختم که مهم بودن خوب است ولی خوب بودن مهم تر از آن است