با سلام
یه شعر زیبا از سروده های دوست خوب جناب محمود خوارزمی تقدیم به شما دوستان
ديري ست تا ، در قلب من مرده اي
پيش از آنكه
براستي مرده باشي .
كوچه هاي قديمي كاشان
فواره هاي رنگي قوچان
آهنگهاي فراموش شده
هيچكدام
ترا به ياد من باز نخواهند آورد .
چراكه ديريست تا
در قلب من مرده اي
پيش از آنكه براستي مرده باشي .
چه كسي گفته است
كه مرگ آدمي را
تنها از صفحه ي آخر شناسنامه ميتوان باور داشت
همچنانكه
زندگي را از روي كارتها و تمبرها و اوراق بهادار ؟
من بارهاي بار
با گوشهاي خويش
ضجه هاي مرگ آدمياني را شنيده ام
كه نميخواستند در تشييع جنازه عمر خويش
شركت كنند .
زخمي تر از اميد
از پله هاي سنگين شرم
به فراز بر شدم .
قلبم نمي تپيد
وچيزي به رنگ لاجورد
از چشمهاي من سرازير بود .
اي كاش ميدانستي
كه صداقت انسان
هميشه در يك لحظه است كه شكل ميگيرد
هميشه در يك لحظه است
كه مرگ انسان شكل ميگيرد .
با اينهمه
ديري بود
كه در نه توي شكسته ي احساس
مرده بودي
و بوي گندناك لاشه ات
در دهليزهاي قلبم هوار ميكشيد .
ارديبهشت 64