موضوع
:
جبران خلیل جبران (مجموعه آثار و نوشته ها و داستانها و حکایات جالب جبران خلیل جبران)
نمایش پست تنها
#
103
05-11-2011
GhaZaL.Mr
کاربر خيلی فعال
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312
1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
این جمله ای ِ که اولین بار توو کتاب جبران خونده بودم خیلـــی روم تاثیر گذاشت
چقدر دیر شناختمش .. وقتی 17 سالم بود :
تنهایک بار از سخن باز ماندم. وقتی مردی از من پرسید: شما کیستید ؟!
♥ جِبران خلیل جِبران ♥
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
GhaZaL.Mr
نمایش مشخصات عمومی
ارسال یک پیام خصوصی به GhaZaL.Mr
یافتن همه پست های GhaZaL.Mr
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید