نقل قول:
نوشته اصلی توسط مرد تنهای شب
اینهم از بیوگرافی بنده!
31 ساله از شهر شعر وگل بلبل وهمشهری حافظ وسعدی!
شغلم هم هنری هست {ایینه کاری}
در حال حاضر هم دارم نفس می کشم!
عاشق تنهائی ومرگ هستم..
خوراکم هم اهنگ های غمگینه..
معتقدم که این روزا هم بالاخره یه روزی تموم خواهند شد..
و دیگر هیچ.. 
|
بسیار بسیار مچکرم
از زحمتی که کشیدید و کمی حس خریدید برا خودتون.
دستتون مرسی 
خوب شد گفتید دارید نفس می کشید وگرنه فک می کردیم روحتون اینارو نوشته !
می تونم یه سوال بپرسم ؟
شما که مرد محترم تنهای شب هستی ؛ چرا آواتارت روسری (!) داره ؟؟؟
چرا نقاب سیندرلا گذاشته ؟؟؟
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
ویرایش توسط GhaZaL.Mr : 05-13-2011 در ساعت 07:47 PM
|