نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 05-16-2011
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

خلاصه داستان چیه از نظر من ؟

سیمین نمیخواد دخترش توی این کشور زندگی کنه نمیخواد توی این فضا باشه فضایی که نمیگه چیه ولی ازش اسم میبره و قاضی رو عصبانی میکنه و به واکنش وا میداره ؟ کدوم فضا خانم ؟ اینجا چشه ؟

بر عکس نادر به نظر من نه از سر بهانه جویی دوست داره دخترش اینجا بزرگ بشه و این شرایط رو ببینه و مهیای همین جامعه و همین زندگی بشه و معتقده که سیمین در مواجهه به مشکلات یا فرار میکنه یا تسلیم میشه یا پول خرج میکنه میخرش ( نمونه هاییش رو میبینیم حق با سیمینه که طبقه همکفت طبقه اول و طبقه دوم ! وقتی میخواد پول کارگرها رو بده که یه پیانو؟ رو میارن براش اول توضیح میده اما بعدش میگه پول این یه طبقه رو هم بهتون میدم)( یا در موضوع اصلی تر پول دادن به حجت برای خلاص شدن این ماجرا یا دور کردن دخترش از جامعه فعلی و بردنش به خارج به جای پرورش و اموزش چگونگی برخورد و انعطاف با این جامعه )(و موارد دیگر)
دخترشون این طوری تعلیم نبینه بمونه بجنگه یاد بگیره
توی پمپ بنزین همینو دیدیم در حالی که نادر سوار ماشینه دخترش ترمه رو میفرسته که بنزین بزنه
وقتی بقیه ی پولش رو پس نمیدن دوباره ترمه رو میفرسته که بره بجنگه پولش رو پس بگیره و مزد این جنگیدنش رو به خودش دوباره پس میده .
یا معتقده که غلط غلطه حتی اگر "خانم" معلم هم گفته باشه ... نادر داشت از دخترش ادبیات فارسی میپرسید
گفت یه معادل فارسی برای گارانتی بگو گفت تضمین نادر گفت تضمین باز هم عربیه ترمه گفت اخه خانم گفته ...

ایراد ؟
سن ترمه با قیافه ترمه هم خوانی نداشت حتی اگه ترمه واقعا 11 سالش باشه بازم این انتخاب اشتباه بود قیافه ش بزرگتر از 11 بود و این خیلی جالب نبود .

بابا و مامان سر این اختلاف دارند ویزای رفتن به خارج اکی شده بر اثر دوندگی های سیمین و 40 روز دیگه باطل میشه
نادر حاضر نیست تن بده به رفتن خصوصا که یه پدر پیر و بیمار داره که الزایمر داره و نمیتونه اونو تنها بذاره
کارشون به دادگاه و طلاق میکشه اما به نظر میرسه هیچ کدام طلاق نمیخوان این طلاق بیشتر یه اهرم فشاره
یعنی چقدر ماندن / رفتن برای طرفین مهمه و رسما کسی از طلاق استقبال نمیکنه
این رو جلوتر خواهیم دید که سیمین الکی رفت دخترش رو هم خبر دار کرد که الکی میره تا نادر هم بیاد
حتی از نحوه جمع و جور کردن وسائلشم و سی دی شجریان ! هم معلوم بود (اصغر فرهادی در فیلمش کپی رایت رو به رخ ببینده میکشه نادر و سیمین سی دی اورجینال موسیقی شجریان گوش میکنند نه کپی ! )
دیدین زیپ چمدان بسته نمیشد این یه نشانه بود همونطور که گیر کردن چادر به موتور در چهارشنبه سوری در ابتدای فیلم یه نشانه بود

قاضی طلاق نمیده ...

نادر کارمند بانکه
شعور بانک پاسارگاد رو ببینین که با وجود اینکه سرمایه گذار فیلم بوده (فیلمی که بودجه ش به نقل از سایت فیلم 2 برابر فیلمهای معمولی هست ) و نادر که کارمند بانکه انتظار این رو نداره که نامی نشانی از پاسارگاد در فیلم و در محل کار نادر دیده بشه
یادمون نره تبلیغ فلان ماکارونی رو ما چطور وسط یکی از سکانس های باغ مظفر دیدیم ؟ جلد یه ماکارونی رو توی ماکارونی پخته شده ی جلوی دست قلمراد دیدیم بیرون کشید گفت هااااا مال من جایزه داره ! .
نادر که کارمند بانکه نمیتونه تنهایی به امورات پدرش رسیدگی کنه چون سیمین میره خونه مادرش ...
و دختر هم پیش باباش میمونه به نظرم تحلیل سیمین درست بود : فکر کردی ترمه پیش تو مونده واسه اینه که تو رو میخواد ؟ نه اون فکر میکنه تنها راه جدا نشدن ما دو تا اینه که پیش تو بمونه ... اون الان داره زجر میکشه ..


پس نادر یه نفر رو (راضیه) استخدام میکنه که به امورات پدرش رسیدگی کنه امورات ساده ای که در حد مواظبت از پدر برای از خانه بیرون نرفتن و قرص و دواها....است ...

پدر الزایمر داره اما اندکی حرف میزنه لااقل به عروسش علاقه داره و مدام اسمش رو میاره ...
و بلده بگه دستشویی ....
اما سیمین که شال و کلاه میکنه که بره در یه سکانس زیبا پدر دست سیمین رو میگیره و نمیذاره بره ...
الزایمر داره اما فرهادی میگه این میفهمه تویی که داری دستش رو به زور میگیری میبری دستشویی نمیفهمی

و از فرداش پدر دیگه نه حرفی زد و نه حرفی زد ! جز تکرار چند باره ی نام سیمین و کثیف کردن شلوارش بدون اینکه نامی از دستشویی بیاره ... و این یه اتفاق بد تعبیر میشه ...


ادامه ....
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از دانه کولانه سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید