موضوع
:
شعر جهان
نمایش پست تنها
#
20
05-16-2011
GhaZaL.Mr
کاربر خيلی فعال
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312
1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
gothicnew
lili_barooni
عزیز مرسی بابت لطفت
جوابو واست می فرستم
ممنونم ...
آخه برام جالبه صنعت های ادبی شو هم در آوردید
و به معنای لفظی بسنده نکردید....
من دلم برا خیلی چیزا تنگ شده
عاشق ادبیات انگلیسی بودم ... وقتی دیدم شماها اینجا شعرو ترجمه گذاشتین ناخودآگاه چشمام پر اشک شد ....
یاد روزایی که با اشتیاق شعرارو میخوندمو واژه به واژه تفسیرش میکردم...
گوته ...
شکسپیر...
حتی حافظ به انگلیسی ...
دلم برای روزای آفتابی م تنگ شده ...
برا بچه های دانشگاه
خیلی سخته عاشق رشته ت باشی و مجبور شی دانشگاتو ول کنی
ببخشید دلم خیلی گرفته ..امشب با هم ترکیدیم .. منو بغضم باهم..
نمیدونم چرا اینجا اینارو نوشتم .....
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
GhaZaL.Mr
نمایش مشخصات عمومی
ارسال یک پیام خصوصی به GhaZaL.Mr
یافتن همه پست های GhaZaL.Mr
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید