نمایش پست تنها
  #958  
قدیمی 06-08-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

امد اما

امد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستي رويا نبود

نقش عشق و آرزو

از چهره ي دل شسته بود

عکس شيدايي در آن آينه سيما نبود

لب همان لب بود

اما بوسه اش گرمي نداشت

دل همان دل بود اما مست و بي پروا نبود

در دل بيدار خود جز بيم رسوايي نداشت

گرچه روزي همنشين جزبا من رسوا نبود

در نگاه سرد او غوغاي دل خاموش بود

برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود

ديدم آن چشم درخشان را ولي دراين صدف

گوهر اشکي که من مي خواستم پيدا نبود

برلب لرزان من فرياد دل خاموش بود

آخر آن تنها اميد جان من تنها نبود

جز من و او ديگري هم بود

اما اي دريغ

آگه از درد دلم

زآن عشق جان فرسا نبود

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید