عاشقانه های شاعر گمنام /ریچارد براتیگان/علیرضا بهنام
امشبم دوباره دلم هوس براتیگان کرده..
براتون از همون کتاب می نویسم ...
نمی دونم انتخابام از براتیگان خوبه یانه ... ولی نهایت دقتمو به خرج میدم
.
.
.
غزل
پرسش1
آیا
خوردن بستنی
در جهنم
غیر قانونی ست ؟
---------------
آن چیزی که زمین را قدم می زند
ناگهان
چشمان آبی اش
تبدیل شد
به گلدان های سیاه
و در
هرکدام
دسته گلی بود
از
قوهای مرده
---------------
عکس3
یک بچه ی
هراسان گیج
به سایه اش
می گوید:
برو گمشو !
---------------
عکس4
بلیط قطار
به مقصد اگنون
و
اکنون
ریچارد براتیگان
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
|