میــــنا بانو عاچقــــــــتم ....
بله زندگی مث نواختن پیانو می مونه ... سیاه و سفید رو باید با هم نواخت ...
تا ضرب خوش آهنگی به گوشمون برسه ....
بعضی روزا بارونـــــــی هستی و گاهی آفتابیه آفتابی....
گریه خیلی وقتا هم خوب و آرومه ولی هرچیزی طبیعیش خوبه ...
خدای خوب و مهربونم
چاکرخاتم یه عالمه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
دوست خوبم شکوفه رو آروم کن....
تنها تویی که می تونی....
آمیــــــن
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
|