غم که می آید
غم که می آید در و دیوار ، شاعر میشود / در تو زندانی ترین رفتار شاعر میشود
نجمه زارع
میم
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
|