نمایش پست تنها
  #1396  
قدیمی 06-21-2011
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل آدمیان است
دلبر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی کهبجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه توفریاد من امروز شنیدی
دردی ست درین سینه که همزاد جهان است
از داد و دادآن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصله ی دست و زبان است؟
خون می چکد ازدیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
از راه مروسایه که آن گوهر مقصود
گنجی ست که اندر قدم راهروان است!


غزل سرای معاصر هوشنگ ابتهاج
__________________
.
.
.
.
.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید