نمایش پست تنها
  #5  
قدیمی 06-27-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Post دست نوشته هایی به نام بهارانه

دو شنبه – ۲۹ حوت١٣٦٩

به ديدار دوستی كه در روزهای دشوار به يادش می افتم،رفتم و گفتم: "امروز به خاطر يك پستكارت دشت پر از لاله،
تمام شهر را زير و رو كردم، ولی نيافتم. ميخواستم بهترين كارت تبريكی سال نو را به كسی بدهم ." دوست گفت :
"مگر بدون پستكارت نميشود به كسی بگوييم سال نو مبارك؟"چيزی برای گفتن نداشتم. گرمای شرم را در سراپايم
احساس كردم. شايد او به رازی پی برده بود كه در ميان خندههايش ادامه داد:
"شوخی بود. تو ميتوانی لالهء زيبايی را در كنج ورق رسم كنی و در كنارش بنويسی..."
برای آن كه به حالتم تغييری داده باشم ، در ميان سخنش دويدم و گفتم :" گپ بر سر يك گل لاله نيست ، هدف من
دشت پر از لاله بود." و او بی هيچ درنگی گفت : "لازم نيست دشت لاله به كوچكی مساحت يك پستكارت باشد!"

بار ديگر بی سخن ماندم و سوزشی را در سراپايم احساس كردم...
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از GhaZaL.Mr سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید