پس همسفر بودیم آناهیتا گیان ما هم رفتیم قم بعد
سیزده رجب مشهد بودیم بعد رفتیم ساری و انزلی و آستارا بعد سرعین که خیلی خنک و شهر قشنگی بود بعد تبریز که اونجام عالی بود بعد مهاباد و سقزم خانه دوستان ی شب بودیم که خوش گذشت
خلاصه یک هشت . نه روزی خاک نخوردیم
دلمان برای خاک شهرمان تنگ شده بود
__________________
از جور قد بلند و موی پستت
از سرکشی نرگس بی می مستت
ترسم به کلیسای رومم بینی
ناقوس به دستی و به دستی دستت...
|