نمایش پست تنها
  #320  
قدیمی 07-11-2011
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام به همه
مینا جون از میگرن نگو که من 24 ساعته دارم
هوا گرمه و خشک توی این اصفهان... شدم مثل زاینده رود یه روح برهوت یه ذره باد هم که میاد بی جنبه ام دیگه سینوزیت میگیره . خلاصه نمیدونم چه کنم

بیگ بنگ عزیز هم که با نمک هاش خنده ای بر لب میاره و دستش درد نکنه
امضات قشنگه واقعا راست میگی هزینه ی گواهینامه اینقدر شده؟ یا میشه؟ اونزمان سخت تر بود عزیز گواهینامه گرفتن اینطوریام نبود ها . نگران نباش آیین نامه هر چند صد صفحه هم که باشه به راحتی سوالاتشو جواب میدی . قابل فهمه و چیزای روز مره . فقط سرعت عمل می خواد
شهری هم تو رد نشی اونا سری اول رو رد میکنن که بتونن شب راحت بخوابن یه خاطره بگم بخندین:
منم بار اول رد شدم شهری اما اسفند 79
یه خانوم بسیار محجبه اومد نشست و منم از بدشانسی نفر اول 4 تا کله پشت سرم . کلاس هم نرفته بودم اصلا و کلا فله ای و بیابونی رانندگی یاد گرفته بودم . پیکان عهد بوق دادن برا امتحان زیر دستم که فرمونش کلا خشک بود. خلاصه تا نشستم اومدم اول حرف این و اونو گوش کنم . آینه رو تا اومدم تنظیم کنم رو شیشه چسبونده بودن افتاد !!! خانومه با کمال خونسردی گفت ردی پیاده شو
منم عصبانی گفتم چرا آخه؟ شما با تف اینو چسبوندین من چه گناهی دارم؟
خلاصه دوست داشت رد شم دیگه رفتم و سری بعد با سرهنگ نصر افتادم و قبول شدم



یکی نیست بگه مگه اینجا تاپیک خاطراته؟
خوب برای رفع دعوا بگم مهمترین اتفاق امروز سرودن یک شعر بود که به دلم نشست . تبلیغ مجازه کوروش؟ توی امضامه لینک سایتم برید بخونیدش حتما . به به هم یادتون نره . حالا تفاوت این شعر با شعرای دیگه چی بود . این بود که غمناک نیست شکر خدا . انگاری یه چیزایی میشم اگه ترشی نخورم
__________________

ویرایش توسط SonBol : 07-11-2011 در ساعت 09:51 PM
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از SonBol سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید