[آناهیتا الهه آبها]

نوشته اصلی توسط esygolden

سلام به همگی
بابا قدر اون گرمای کرمانشاه رو بدونید .اینجا مردم از گرماااااااااااااااا.اونم گرما از نوع کویری.6ماهی هست که کرمانشاه نیومدم.زیاد که تغییر نکرده؟اناهیتا باور کن تنها دلخوشی منم همینه که میام اینجا کامنت بچه ها رو میخونم .حال و هوای کرمانشاه رو داره.راستی یه دلخوشی دیگه هم دارم.یه ارگ گرفتم که چند تا ریتم کردی روشه .هر از چند گاهی ریتما رو میر=زارم یه دلی از عزا در میارمنوشته هام داره زیادی طولانی میشه.خوش باشین و بای

اسی هنوز کاشانی؟کلک نکنه خبریه ها؟درسا که تمام شدن شاید ترم تابستانی گرفتی
ولی کرگه ارگ هم باخودت بردی خواستی یه سرش کنی
هروقت دلی از عزا درآوردی یاد ما هم باش ...

نوشته اصلی توسط Mina110

هوای بهاری و لطیف میخوان بیان یزد
انگار زیر پاهامون یه اجاق گاز هست...
فقط دلم میخواد مرداد هم تموم بشه .
آناهیتا منو نگفتی..بیا من اومدم..منو میخواستی دیگه....

فرانک جان من که بیکار نیستم..تازه به قول اقا اسی داریم کار میکنیم مثل مورچه ها..ذخیر کنیم واسه زمستونمون اگه ازاد هم قبول نشدم شاید امسال اصلا سرکار نرفتم و فقط درس خوندم...ولی دلم میخواد آزاد قبول میشدم

یزد گرد وغبار نداره ولی هواش بخاطر شهرک صنعتی هاش یه کم الوده هست...
پس به مسافرا نگم بیان کرمانشان ...

مینا جان دقیقا زدی تو خال
میگم چرا آرام و قرار نداشتم نگو مینا نبودش...دمت گرم آمدی
امیدت به خدا باشه ان شالله قبول میشی ما از اینجا برات دعا مکینیم تازه ما باران هم داریم دلت بسوزه خدا زودتر اجابت مکنه

نوشته اصلی توسط فرانک

آناهیتا گیان ی باران کوچولو آمد البته گل بود اگه بچه های کوچه داد نمیزدن منم متوجه نمیشدم رفتم پشت پنجره بوی گل میداد
خب شاید چون محله ما قدیمیه خدا فقط بری ما فرستاده
دوستمان داره دیگه
مرسی که به یاد دوستان هستی انا هیتا جان
روناک شیت شده ی ماهه دنبال خانه ست که بخره هنوز پیدا نکره هفته دیگه هم باید تخلیه کنه
مجبوره دوباره کرایه کنه
ای طفلیا خسیسن دلشان نمیاد کرایه بدن الان میگن رهن کامل اگه ندیدی شد حاجی روناک
میخواستن بیان شریعتی بخرن شکر خدا صابخانه پشیمان شد
جدی میگم ها بری چمه میخان سر بیارن هر کی میبینه میگه ای مرد گنده چه نسبتی با شما داره؟!بعد میگه واقعاااااااااااااااااااااااااا اا؟؟!!!دور باشن بهتره
مینا جون حالت که خوبه عزیزم کار کن دختر خوب مامان بابا که گناه نکردن هی پول بریزن زیر دست شما
ی حرکتی
گرمای یزد رو هم شنیدم که غیر قابل تحمله البته باور بفرمایید اینجا هم دست کمی نداره +خاک من که مثل قهوه چیا ی لنگ رو دوشمه هی دستمال میکشم
اسی خان قدرشو میدونیم شهرم از عشق و صفا شهره به دوران باشد

فرانک خانوم تا کی دوری از واقعیت ؟!!فردا پس فردا به امید خدا بچه روناک هم بیاد از سر کوچه تان داد میزنه:مامااااااااان بزرگ...
ان شاالله روناک اینا یه خانه خوب گیرشان بیاد بهش سلام برسانید
فرانک خانوم من به مامان میگم چرا اینقد تمیزی میکنی بذار همه خاکا بشینه بعد یه دفعه تمیزی مکنیم
مامانم هم میگه مخوای همه مان بریم زیر پتو تا خاکا میشینه خاکی نشیم
نوچ ...نوچ دخترم دخترای قدیم
مینا از فرانک خانوم یاد بگیر

نوشته اصلی توسط mahmood70

سلام به برو بچه های گل کرماشان دیار خوش نیشان
محمودم منال صحنه تازه عضو شدم خودمو تو قسمت مربوط به خودش معرفی کردم وقتی دیدم کرماشانیا اینجان خیلی خوشحال شدم
دم گشتتان گرم

سلام محمود گیان
فره فره خوش هاتی
منیش آناهیتام از کرماشان
خوبه عمو برقی نداشتیم که محمود تقبل فرمودن
امیدوارم چیزای زیادی هم به ما یاد بدی هم خودت یاد بگیری