دوستم بهم میگه
شمالی ِ دریا / بارون ندیده 
همه فک میکنن بارون و دریا برا ما شمالیا عادی شده
ولی من هر لحظه با اینا احساس تازگی می کنم و جوری بچگی می کنم که انگار واقعا اولین باره بارون و دریا رو می بینم
غصه نخور مینایی . ایشالا زود ِ زود بیای اینجا... قول میدم خودم ازت پذیرایی کنم توپ !
تازشم من که شب کویرو خیلی دوست دارم
می دونستی
سهراب که عاشق نقاشی بود هر وقت میومد شمال خونه ی خواهرش فقط می نوشت ؟
آخه آسمون ابری اینجا زیبایی شب کویرشو براش نداشت
گفتی رقص .
یادمه قبلنا هر روز غروب تاپ و دامن کوتاه می پوشیدم و آهنگای مورد علاقه مو میذاشتم می رقصیدم
قدیما .........
هوووووووووووووم یادش بخیر