من سحر که اصلا از خواب بلند نمیشم.افطار هم چای نون و پنیر و سبزی و خرما و حلورده و کره و زولبیا بامیه شیرینی .........هر چی که دلم بخواد میخورم درحد انفجار تا ساعت 9 بعد دیگه هیچی نمیخورم تا ساعت 11 شب یکی دو تا میوه میخورم تا افطار روز بعد دیگه هیچی نمیخورم.در روز هم فقط تشنم میشه .یعنی تا افطار بشه معمولا از تشنگی تمام مری و معده و روده خشک میشن و به هم میچسبند......
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟
|