می بینم که همه پستاشونو به اسم مبارک غزل ( ) مزین کردند
تقبل الله

می بینم که اجنبی ها یزد رو گرفتن ! اِ پس راس میگفتن همه جای ایران سرای من است ؟
الان خونه ی مینا اینا سرای من است ؟
آقا مهدی این چه روزه گرفتنیه خوب , نگیری که سنگین تری ننه
ها ... یک سوال اختصای هم داشتم ! در ولایت شما 20 سال چقدر زود می گذرد ! ؟

راس میگی مینا ؟
وای من عاچق ترشی م .. از شیرینی زیاد خوشم نمیاد !
زود دلمو می زنه .. حالا یزد سوغاتی ترش نداره ؟
آخه شکوفه جون نسخه ی تورو پیچیدن یه حال دیگه ای داره 
چقد دلم میخواد پاتوق شمال و شلوغش کنم ولی این آقا مهدی تندر که نیست , اونجا یجوریه انگار !
بلاخره همشهری یه صفای دیگه داره
مینا خو از این شکلک ناراحتی ها نذار دیگه !آدم دلش میگیره..
من نمی رقصم ! استخفرلا ! تو و شکوفه خجالت نمیکشین برام صفحه میچینین ؟ 
مینا من به این همکار محترم آقا دارم حساسم میشمااااااااااااا
رگ غیرتم زد بالا ! [آیکون چی گفتیییییییی داااااااش !]
دوستام بهم میگن غزل عین پسرایی 
مهباجان من میام .. میام
آخ جون عباسعلی ! شوهر 
پس خودتم می دونی عین مورچه پی سی رو گرفتین , نه ترنم ؟
حالا بذار ما همین زودیا بیایم کرمونشاه ... میدانیم چطور براتان اسپند دود کنیم !!
همچین میگه کرمانشاه آدم فک می کنه از خارج آمدند !
کرمانشاه که بغل گوشمانه . اینقد برامان کری نخوان 
آخیش دلمان خنک شد 
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
ویرایش توسط GhaZaL.Mr : 08-09-2011 در ساعت 08:48 PM
|