نمایش پست تنها
  #2202  
قدیمی 08-25-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلاااااااااااااااااااااااااام به شمالیا جنوبیا یزدیا کرمونشاهیا مشهدیا بندریا اصفهونیا شیرازیا تهرونیا زمینیا آسمونیاااااااااااااااااا
چقد فروم بی روحی داریم . کجایین پـَ ؟
.
.
5 شنبه هفته ی پیش هم رفته بودم تهران , عصر شعر سرو.. خیلی خوش گذشت ... ترانه سراها و شاعرای بزرگی بودن که جلوشون شعرمو خوندم ... بیشتر از خود عصر شعر , بودن با دوستای شاعرم خیلی قشنگ بود برام...
وای تا یه خلوت گیر میاوردیم گرد میشدیم شعر میخوندیم .... اونجا دو تا دوست خوبم پیدا کردم.
آقای احمد حسینی غزل سرا و صابیر کاها .. این دومیه کرمونشاهی بود . خیلی دوست داشتنی و شیرین حرف می زد.. شعراش پر از سادگی و زیبایی بوووووود ... شعر بادبادک ام رو براش خوندم خیلی خوشش اومد ...
تا نصفه های شب با اینا و بچه های انجمن خودمون توی پارک نشسته بودیم شعر میخوندیم ... من توی راه اومدن به تهرون کتاب احمد حسینی دسم بود عاشق غزل "خاتون" اش شده بودم.
اصن فک نمی کردم اونجا ببینمش , تازه باش هم کلام شم و غزلمو گوش کنه .. اولش گف اسمت غزله ؟ گفتم اهوم ! گف چه اسم قشنگی.. اسم دختر منم غزله ...
بعدش لو رف اینایی که توی شعراش هی میگه " بابا .. غزل!" , "دخترم غزل !" منظورش قالب غزله ! دختر کجا بود..
خلاصه کلی خوش گذشت ...
.
.
این روزا شمال همش بارونیه ... شب احیام بارون گرفته بود شدید .. خیلی عرفانی و قشنگ بود... برا همتون دعا کردم ....

نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی نمایش پست ها
کار بسیار خوبی میکنی همیشه نیمه پر رو میبینی
اینقد نیمه پر لیوانو دیدم که دیروز توی بارون کفشم کلا پاره شد
اوه اوه توی اون وضعیت رفتم دو سه تا مغازه اما هیچ کفشی به دلم ننشست که بخرم . یکی نیس به من بگه دختر تو این شرایطم می خوای سلیقه خرج بدی آخه ؟!!
هی خدا ...
اینجا یه انجمن خیریه نداره جمع شین پول بدین مام یه دمپایی چیزی نصیبمون شه ؟ ( خرید اینترنتی هم پذیرفته می شود)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی نمایش پست ها
مجدد ممنون بابت تبریک
کیک تو بخش تولدت هست خدا اسراف کاران رو دوست نداره
من کلا زیاد از کیک و شیرینی خوشم نمیاد !داشتم معرفتتو میسنجیدم. هی آقا مهدی امتحانتو بد پس دادی !

نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی نمایش پست ها
ترنم خانم هم ترکانده ها غزل بانو همه رو به حرف زدن وادار میکنه
الان این تعریف بود یا فحش ؟ ها ؟ ها ؟ ها ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهبا نمایش پست ها
غزل بانو خوشحالم که اینجایی خیلی دوست دارم همیشه موفق باشی

میدونم عزیزم این پیشرفتی که میگی از اون پیشرفت معمولی خیلی با ارزش تره
الهی قفونت برررررررررررم ... منم خوشحالم که دوستای شاد و سر زنده و خاکی مث شماها دارم ... فقط قربونت اون خیریه و اینا که در موارد بالا ذکر شد یادت نره

نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک نمایش پست ها
غزل جون چشمات قشنگ میبینه عزیزم
میسی فرانک بانو .
فرانک جون خوشحالم که مهبا جواب اس ات رو نداد. اصن دلم خنک شد
من توی پاتوق کرمونشاه به همتون سلام دادم . یکی دو نفر بیشتر تحویلم نگرفتن. افسردگی گرفتم !
ای مهمون نا نواز ها .. من دیگه خونتون نمیام تا فرش قرمز برام پهن کنین
اینقدم عسک نی نی نذار اینجا ! من همینجوریشم عاشق بچه م .دلم آب میشه هی خوب
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید