امشبـ ,
دعایم لهجه ی بارانـ گرفته بود
زیر سقفـ آسمانی که علی را می گریستـ ...
+ إدعونی أستجبـ لكم
+ بابایی ... این شبـ ها , چقدر "نبودنتـ رو" به رخم می کشند !
+ امشبـ چه عاشقونه دستامو برای آمرزش اتـ زیر بارونـ گرفته بودم ......
(
غزل , شبـ احیاء)
--------------------------------------------------------------------------
پریشب بارون شدیدی گرفته بود .
اینقد دلم گرفته بود که رفتم زیر بارون و دستامو گرفتم رو به آسمون
با هر قطره بارونی که می خورد توو صورتم , هق هقم شدید و شدید تر می شد
گاهی هرچقدم که گریه می کنی خالی نمیشی ... دلم قد تموم نقطه های عالم گرفته .....
.
.
.
منو ببخش تویی که اینو می خونی .. خدا وقتی می بخشتم که تو , بخاطر بدی هام ببخشی منو ....