نمایش پست تنها
  #1140  
قدیمی 08-31-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دست به آسمان برداشتن

آدمي به هنگام ضعف و بيچارگي، آنجا که قدرت و توانايي زورمندترين افراد بشر
قادر به حل مشکل نباشد ناگزير از توسل و استغاثه به درگاه حکيم عليال اطلاق است و از او يعني خداي قادر متعال مي خواهد که دردش را درمان کند ومرهمي بر قلب پريش ومجروحش نهد.

طريقل توسل و استغاثه در چنين مواردي معمولاً دست به آسمان برداشتن است به اين طريق که دو دست را به سوي آسمان بلند مي کند، چشمانش به افق دور دست ناپيدايي خيره
مي شود و سپس آنچه در دل دارد در نهايت عجز بر زبان مي آورد.
اکنون ببينيم آن واقعۀ تاريخي چيست و چگونه دست به آسمان برداشتن به صورت رسم و سنت مذهبي درآمده است.

حضرت عيسي بن مريم مانند ساير پيامبران مرسل در دوران رسالت خويش متحمل سختيها و دشواريهاي فراوان گرديد و يهوديان منطقۀ فلسطين که تبليغات وتعليماتش را با مصالح و منافع خود مغاير و مباين ديدند از همه جهت او راتحت مضيقه و سخريه قرار مي دادند. حضرت عيسي که فرستاده و رسول خدا بود ازاخافه و ارعاب مخالفان و معاندان نهراسيده همه روزه در پرستشگاه اورشليم به نشر تعاليم الهي مي پرداخت و مردم را به صراط مستقيم نيکوکاري و پايمردي در راه حق و عدالت دعوت مي کرد. او و دوازده نفر حواريونش هر روز از شهريبه شهري و از روستايي به روستايي ديگر مي رفتند و شريعت و آيين جديد را برمردم عرضه مي کردند.

حضرت عيسي دست شفابخش داشت که بيماران را شفاي عاجل و نابينايان را بينايي کامل مي بخشيد و همين خود بر حقانيت و آوازه اش مي افزود. فريسيان ياملايان يهودي چون از هيچ راهي نتوانستند بر حضرت عيسي دست يابند و زبان گويايش را خاموش کنند به پونتيوس پيلاتوس که از طرف روميها حاکم شهراورشليم يا يهوديه بود شکايت بردند و مدعي شدند که عيساي مسيح علاوه برکافر بودن! بر حکومت شوريده است و داعيۀ سلطنت در سر مي پروراند.

پونتيوس پيلاتوس ابتدا زير بار قبول اين حرفها نرفت ولي چون مي ترسيد که درنتيجۀ اقامت مسيح در شهر اورشليم شورش برپا شود وي را بازداشت کرد و قصدشاين بود که پس از چند روزي آزادش کند. فريسيان چون به قصد و نيت حاکم روميپي بردند قوياً پافشاري کرده آن قدر کوشيدند تا حضرت عيسي را به مرگ محکومکردند.

در آن عهد و ازمنه رسم بر اين بود که روز عيد فصح فرمانرواي شهر، يکي ازمحکومين به مرگ را مي بخشود و عفو مي کرد.از جملۀ محکومين به مرگ به جزحضرت عيسي مرد شرير و بدسابقه اي به نام باراباس بود که علاوه بر جنايات وخلافکاريهاي فراوان، بر ضد دولت روم نيز قيام کرده بود. چون روز عيد فصح (عيد پاک) فرا رسيد پيلاتوس حاکم رومي بر بام دارالحکومه بالا رفت و ازمردم خواست که از اين دو محکوم يعني عيسي و باراباس يکي را انتخاب کنند تامشمول عفو و بخشودگي قرار گيرد.
در اينجا افسون يهوديان کارگر افتاد و جمعيت مردم آزادي باراباس را بر آزادي مسيح ترجيح دادند.
پيلاتوس چون وجداناً حضرت عيسي را مقصر و قابل مجازات نمي دانست در حالي که دستها را به آسمان برداشته بود خطاب به فريسيان و يهودياني که آنان رامسئول سرانجام حضرت عيسي مي دانست چنين گفت:«من در مرگ اين مرد درستکار بي تقصيرم و اين شماييد که او را به مرگ مي سپاريد.» و اشاره به اين عمل اويعني دست بر آسمان برداشتن، امروز مثل است.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 08-31-2011 در ساعت 01:00 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید