امروز رفتم بیرون داشتم پیاده روی میکردم که یکدفعه پای سمت چپم قفل کرد خودم موندم هر کار میکردم تکون نمیخورد مثل سنگ شده بود مجبور شدم وسط راه دربست بگیرم بیام خونه وقتی رفتم خونه شلوارم رو زدم بالا دیدم پام رنگش کبود و سیاه هست به ماهیچه پام دست میزدم مثل سنگ سفت شده بود یکم آبگرم زدم رفتم خوابیدم الان که بیدار شدم پام به حالت عادی برگشته خیلی ترسیدم نکنه فلج شم ولی مثل اینکه که قبلاً زیاد پیاده روی نکرده بودم پام قفل کرد و ماهیچه هاش منقبض شد . در هر صورت دیروز بزرگترین کاری که انجام دادیم این بود پیکان پسرخالم رو فروختیم نقد 3 میلیون 350 هزار تومن مدل 82 اینقدر دلم سوخت چه صفایی که نمیکردیم با این پیکان پدر من که الان ماشین نمیده دستم مادرم هم همین یه امید ما همین پیکان عزیزم بود که اون هم پرید ولش کن این نیز بگذرد !
این ترم دانشگاه که شروع شد تیریپ مرگ و زندگی درس میخونم دیگه هر چی میخواد بشه بشه با ماکزیمم توانایی که دارم میخوام امتحان بدم میخوام واقعاً از کلاس جلو بزنم ! یا میتونم یا نمیتونم دیگه هر چی شد ، شد !دارم یه سری عادات بدم رو هم ترک میکنم هر چند توی دلم دلیلی نمیبینم که ترکش کنم ولی خوب باید حتماً ترکش کنم مثلاً وسواس یا .... چقدر من حرف زدم ....####
ویرایش توسط bigbang : 09-19-2011 در ساعت 11:39 AM
|